1- بر امت من زمانی بیاید که فقیران فراوان شوند و فقیهان کم شوند و علم برگرفته شود و آشوب فزونی گیرد ، آنگاه پس از آن زمانی بیاید که مردانی از امت من قرآن خوانند که از گلویشان بالاتر نرود آنگاه از پس آن زمانی بیاید که مشرک به خدا با مؤمن مجادله کند و سخنانی نظیر او گوید .
2 - روزگاری بر مردم بیاید که مؤمن ، از گوسفندش خوارتر باشد .
(سخن 54 و 61 ، آخر زمان ، نهج الفصاحه ، سخنان و خطبه های رسول مکرم اسلام (ص))
هنگامی که این بچه خرس سیاه رنگ 6 ماهه در حومه شهر ویرسدیل، در ایالت کالیفرنیا در آمریکا در میان زباله ها در جستجوی غذا بود سرش در داخل یک قوطی پلاستیکی گیر کرد.ساکنین این شهر پس از مشاهده بچه خرس به دام افتاده، ماجرا را به کمیسیون محافظت از حیات وحش فلوریدا اطلاع دادند.برای مادر این خرس و بچه هایش گشتن در میان زباله ها برای پیدا کردن غذا، یک کار عادی روزمره شده بود.زیست شناسانی که مامور نجات این بچه خرس شده بودند، در نقاط مختلف چند تله کار گذاشتند ولی خرس ها به این تله ها نزدیک نشدند.پس از گذشت حدود ده روز، آنان مجبور شدند برای این که به بچه خرس نزدیک شوند مادرش را با تزریق دارو بیهوش کنند.زیست شناسانی که بچه خرس را نجات داده اند می گویند به علت این که این بچه خرس در این مدت نتوانسته بود غذا و آب بخورد هنگامی که نجات داده شد با مرگ فاصله چندانی نداشت.آنان به مدت بیست و چهار ساعت خرس مادر و سه بچه اش را در یک قفس نگهداری و تحت نظر قرار دادند.پس از این که مادر بچه خرس ها به هوش آمد و به آنها شیر داد، زیست شناسان که مطمئن شده بودند خطر از سر بچه خرس گذشته است او و خانواده اش را آزاد کردند.از آن موقع تا کنون دیگر کسی این خرس ها را ندیده است.http://mahdiebadi.persianblog.ir
به گزارش مرکز ارتباطات و اطلاعرسانی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها "مأوا"، در این نشست حجت الاسلام و المسلمین عبدالله مدیحی فراماسونری را یک تشکیلات منظم جهانی که بر ارگان های دولتهای جهان سلطه یافته،معرفی کرد و گفت: ادعای روشن بخشی بودن شیطان ، بزرگداشت شیطان و نمادهای شیطانی،انسان محوری ، ماده گرایی ، نفی پیغمبری حضرت سیلمان ، اعتقاد به قدرت برتر در ماسون،اعتقاد به ساخت مسجد سیلمان به عنوان پایگاه عقیدتی در بیت المقدس و ظهور ضد مسیح یا دجال در آغاز قرن 21 از جمله افکار و اعتقادات ماسون هاست.
وی با اشاره به نمادهای ماسون در ساختمان قوه قضائیه و پرچم اسرائیل تصریح کرد: نمادهای ماسون در سازمان ملل نیز مشاهده می شود و سازمان ملل نهادی برای اجرای سیاست های ماسون و صهیونیسم است و حتی تمام حکومت های دنیا یا ماسون است و یا تحت سلطه آن ها قرار دارند به جز کشور ایران.
مدیحی ادامه داد : نابودی تمام مظاهر توحید در جهان ، تخریب مسجدالاقصی و کشف معبد سلیمان و بازسازی آن در ابتدای قرن 21 ، پرکردن معبد سلیمان از بت و به قدرت رساندن ضد مسیح از جمله اهداف فراماسون است و هدف اصلی ماسون ها به قدرت رساندن شیطان در کل جهان است به اعتقاد آنان این حکومت به مرکزیت معبد سلیمان تشکیل می شود.
وی احادیثی پیرامون خصوصیات دجال آخرالزمان بیان کرد و گفت : دجال یک انسان نیست یک گروه و فرقه است ، در احادیث آمده است دجال از مادری یهودی زائیده می شود درحالی که خواستگاه فراماسون اسرائیل است ، در حدیثی از حضرت علی (ع) آمده است دجال چشم راست ندارد و چشم چپش در پیشانی اوست می درخشد مانند کوکب صبح ، درحالی که علامت چشم جهان بین فراماسون نیز چشم چپ و به اعتقاد ماسون ، چشم لوسیفر است که لوسیفر در ستاره زحل یا سیاره صبح است.
به گفته وی در احادیث آمده است طرفداران دجال زنازادگان ، یهودیان ، شراب خواران و آوازخوانان هستند .
در شب قدر، همه امور عالم اندازهگیری میشود و به تصویب حجت خدا در هر زمان میرسد. دقیقاً معلوم نیست شب قدر کدام شب است؛ گروهی آن را در طول سال محتمل میدانند و بسیاری در ماه رمضان. بیشتر مسلمانان آن را یکی از شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم رمضان میدانند که در بین شیعیان شب بیست و سوم معروفتر است. بنابر روایات، روز قدر هم به اندازه شب قدر ارجمند است. دعا و استغفار در این شب، وظیفه دانسته شده و رسول خدا (ص) بر دعا در آن و طلب عافیت از خداوند تأکید فرموده است.
به گزارش فارس، "دانیل اورتگا " رئیس جمهور نیکاراگوئه در مصاحبه اختصاصی با شبکه تلویزیونی راشاتودی اعلام کرد که سیاستهای استعمارگرانه آمریکا در آمریکای لاتین میخواهد این منطقه را به حیات خلوتی برای پایگاههای نظامی خود تبدیل کند و زمان آن فرا سیده است که کشورهای آمریکای لاتین با هم در برابر سیاست تجاوزگرانه [کشورهای بیگانه] متحد شود.
اورتگا با اشاره به اینکه کشورهای آمریکای لاتین هیچگاه روی آرامش را به خود ندیدهاند، افزود: کودتای هندوراس ضربهای محکم برای تمام کشورهای این منطقه بود چرا که چند هفته پیش از این رویداد من دیداری را با "باراک اوباما " رئیس جمهور آمریکا در کشور "ترنیداد و توباگو " داشتم و وی در این دیدار وعده داد که کشورش عصر جدیدی از روابط را با کشورهای منطقه آمریکای لاتین آغاز کند اما وقوع کودتا در هندوراس بر خلاف تمام نیات و اهداف سیاست جدید اوباما در منطقه و مردم آمریکای لاتین بود.
وی افزود: اگر نیروهای آمریکایی قادر هستند چنین کودتاهایی را به راحتی سازماندهی و انجام دهند پس ما چگونه میتوانیم درباره آینده این منطقه اظهار نظر کنیم. برخلاف آنچه که اوباما درباره آغاز روابط جدید با آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب وعده داده است، ارتش آمریکا قدرت نظامی خود را در هر کجا که بخواهد، مستقرمیکند.
رئیس جمهور نیکاراگوئه با اشاره اینکه گفتوگوها بین آمریکا و کشورهای این منطقه باید مبتنی بر واقعیتهای عینی آمریکای لاتین باشد افزود: رئیس جمهور آمریکا در ترنیداد و توباگو وعده داد که روابط آنها باید مبتنی بر احترام متقابل باشد اما چه کسی میتواند چند هفته پس از آن نقش آمریکا در کودتای هندوراس را توجیه کند؟ چه کسی میتواند حمایت آمریکا از دولت جدید در هندوراس را توضیح دهد؟
وی با بیان اینکه آمریکا در ذات و ماهیت خود هیچ تغییری نکرده است و با قدرت نظامی و اقتصادی خود همچنان به سیاستهای استعمارگرایانه و زیادهخواهانه خود ادامه میدهد ، تاکید کرد: "جهان در حال تغییر است اما سیاستهای آمریکا تغییری نمیکند ". این مشکل نه تنها مردم آمریکای لاتین بلکه تمام جهان را دربرمیگیرد.
اورتگا با تاکید بر تداوم سیاستهای پیشین مقامات آمریکایی، تصریح کرد: سیاست مقامات آمریکایی، سیاست تجاوزگرایی، تهدید و کودتا است که از آن میتوان به عنوان سیاست چماق و هویج یاد کرد.
وی با تمجید از ایستادگی؛ مقاومت و شکوه ملتهای آمریکای لاتین دربرابر زیادهخواهیهای آمریکا اعلام کرد که آمریکاییها بیشرمانه درباره این سیاست خود سخن میگویند و در سخنرانیهای خود نظرات و ارزیابیهای خود درباره اینکه یک دولت دموکراتیک است یا خیر به راحتی بیان میکنند.
رئیس جمهور نیکاراگوئه نسبت به احتمال وقوع کودتا در یکی از کشورهای آمریکای لاتین هشدار داد و افزود: هم اکنون آمریکاییها توان کودتا در کشورهای آمریکای لاتین از جمله نیکاراگوئه، ونزوئلا، کوبا و ونزوئلا را ندارند. من معتقدم که اگر آنها توانایی کودتا را داشتند حتما اقدام میکردند. آنها نمیتوانند بر نیروی ارتش و پلیس خود اتکا کنند و دستگاه نظامی برای تحریک کودتا در این کشورها را ندارند.
اورتگا با همیشگی دانستن خطر کودتا {از سوی آمریکا} در منطقه آمریکای لاتین تنها راه برون رفت از این وضعیت را اتحاد و همگرایی کشورهای آمریکای لاتین دانسته و تاکید کرد: "سیاست اصلی آمریکا سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن " است و اگر کشورهای آمریکای لاتین متحد شوند از اقتدار بیشتری برخوردارند و همچنین فرصتهای بیشتری را برای احترام به یکدیگر به دست خواهند آورد.
وی با اشاره به تفاوتها و مشابهتهای بسیار در بین ملت و دولتهای آمریکای لاتین، تهدید تجاوز نظامی آمریکا به منطقه را از نقاط مشترک بین کشورهای آمریکای جنوبی دانست و تاکید کرد: ما هرگونه طرح و توطئه علیه دولتهای آمریکای لاتین از جمله ونزوئلا و هندوراس را محکوم میکنیم و خواستار لغوتحریمهای آمریکا بر کوبا هستیم.
صدرا ساری
سه بانوی ایرانی برای تصدی سه وزارتخانه آموزش و پرورش، بهداشت و رفاه از سوی رئیسجمهور دهم به مجلس شورای اسلامی معرفی می شوند. این اقدام رئیسجمهور بازتاب ها و تحلیل های متفاوتی را در پی داشته است. شاید این اختلاف آرا نتیجه بدیع وتازه بودن این مسئله در نظام مقدس جمهوری اسلامی باشد اما در این میان، نظر فقها و مراجع تقلید بیش از همه حائز اهمیت است. فتاوای برخی مراجع تقلید مبنی براین است که آقای دکتراحمدینژاد بهتر بود به جای زنان از مردان متخصص و با تجربه در کابینه خود استفاده می کرد و اگر ما مردانی با تجربه نداشتیم، آنگاه ایشان می توانست زنان را در کابینه خود جای دهد.
اما ریشه این نظر بزرگان کجاست؟ کنکاش در منشأ این واکنشها علاوه بر پاسخ به برخی شبهات، نخبگان را به تبیین دقیق تری از جایگاه زنان درساختار یک نظام سیاسی اسلامی وا خواهد داشت و مانع از بهره برداری های جناحی از این موضوع می شود.
علامه طباطبایی مفسر بزرگ قرآن در تفسیر المیزان با بیان اینکه عامه مردان بر عامه زنان قیمومیت دارند، چنین می نویسد: "قیم بودن مردان بر زنان عمومیت دارد، ومنحصر به شوهر نسبت به همسر نیست و چنان نیست که مردان تنها بر همسر خود قیمومیت داشته باشند، بلکه حکمی که جعل شده، برای نوع مردان بر نوع زنان است، البته در جهات عمومی که ارتباط با زندگی هر دو طایفه دارد، و بنابراین پس آن جهات عمومی که عامه مردان در آن جهات بر عامه زنان قیمومت دارند، عبارت است از مثل حکومت و قضا (مثلاً) که حیات جامعه بستگی به آنها دارد، و قوام این دو مسئولیت و یا بگو دو مقام بر نیروی تعقل است."(1)
علامه طباطبایی برای تشریح هر چه بیشتر موضوع می نویسد: "این معنا بر احدی پوشیده نیست، که قرآن همواره عقل سلیم را تقویت می کند و جانب عقل را بر هوای نفس و پیروی از شهوات و دلدادگی در برابر عواطف و احساسات تند و تیز ترجیح می دهد."(2)
ایشان با اشاره به این مطلب که قرآن در عین حال مساله عواطف پاک و درست و آثار خوبی که آن عواطف در تربیت افراد دارد می پذیرد، می افزاید: "چیزی که هست، قرآن عواطف را از راه هماهنگ شدن با عقل تعدیل نموده، عنوان پیروی به آنها داده است، به طوری که عقل نیز سرکوب کردن آن مقدار عواطف را جائز نمی داند. یکی از مراحل تقویت عقل در اسلام این است که احکامی را که تشریع کرده بر اساس تقویت عقل تشریع کرده، به شهادت این که هر عمل وحال و اختلافی که مضر به استقامت عقل است و باعث تیرگی آن در قضاوت و در اداره شوون مجتمعش (مدیریت جامعه) می شود، تحریم کرده است."(3)
علامه طباطبایی با تاکید بر اینکه زنان به داشتن عقل کمتر و عواطف بیشتر ممتاز از مردانند و مردان به عقل نیرومندتر و ضعف عواطف ممتاز از زنانند، قدرت تعقل مردان را بیشتر و قوی تر از زنان معرفی می کند. ایشان در ادامه تصریح می کند: "خوب معلوم است که هیچ دانشمندی از چنین شریعتی و با مطالعه همین مقدار از احکام آن جز این توقع ندارد که در مسائل کلی و جهات عمومی واجتماعی زمام امور را به دست کسانی بسپارد که داشتن عقل بیشتر امتیاز آنان است، چون تدبیر در امور اجتماعی از قبیل حکومت و قضا وجنگ نیازمند به عقل نیرومند است و کسانی را که امتیازشان داشتن عواطف تند و تیزتر و امیال نفسانی بیشتر است، از تصدی آن امور محروم می سازد."(4)
بزرگترین مفسر قرآن در تفسیر شریف المیزان می نویسد: "اسلام همین کار را کرده و در آیه ای که گذشت فرموده: «الرجال قوامون علی النساء»(5). سنت رسول خدا (ص) نیز در طول زندگیش بر این جریان داشت، یعنی زمام امور هیچ قومی را به دست زن نسپرد و به هیچ زنی منصب قضا نداد و زنان را برای جنگیدن دعوت نکرد -البته برای جنگیدن نه صرف شرکت در جهاد، برای خدمت، جراحی و امثال آن- و اما غیر این امور عامه واجتماعی از قبیل تعلیم وتعلم وکسب، پرستاری بیماران و مداوای آنان وامثال این گونه امور که دخالت عواطف منافاتی با مفید بودن عمل ندارد، زنان را از آن منع نفرمودند و سیرت نبویه بسیاری از این کارها را امضا کرد."(6)
در نهایت علامه در جمع بندی مطالب خود چنین می نگارد: "جای تردید باقی نمی ماند که ممنوعیت زنان از شرکت در امر جها د و امر قضاوت و حکومت بر مردم سنت واجبی بوده است."(7) ایشان در ادامه عدم تمکین فرمان الهی را نوعی ماتریالیسیم و غرب زدگی می خواند و می نویسد: "هیچ بعید نیست که اسلام اموری را تعظیم کند و ما مسلمانانی که در محیط مادیت و غرب زدگی به بار آمده ایم، آن را حقیر بشماریم، یا اسلام اموری را حقیر بشمارد که در چشم و درک ما بسیار عظیم باشد و بر سر آنها سر و دست بشکنیم، و ظرف در صدر اسلام، ظرف تقوا و ایثار آخرت بر دنیا بود، نه ظرفی که ما فعلا داریم."(8)
از جمله کسانی که به این مسئله پرداخته، علامه حسینی طهرانی است؛ ایشان در کتاب "ولایت فقیه در حکومت اسلام" ضمن اشاره به آیه 34 سوره نسا می نویسد: "ما می پرسیم: خداوند تبارک وتعالی که زن را قیم و سرپرست و صاحب اختیار در خانه و کاشانه کوچک خود به امور جزئیه و پست قرار نداده، چگونه او را قیم قرار می دهد بر همه خانه ها و بیوت امت (و هی الدوله الاسلامیه)؟ آیا قیمومیت حکومت که مطابق است با سرپرستی عامه، اعظم از قیمومیت بیت نیست؟! آیا معقول است که خداوند بگوید: زن نمی تواند قیم خانه خود باشد، ولی در عین حال می تواند قیم تمام مردان و زنان ملت باشد؟! آیا ممکن است مسلمانی به زبان بیاورد یا حتی تخیل کند این را که: خداوند زن را قیم برای میلیونها نفوس (چه مذکر و چه مؤنث) قرار داده است، اما قیم بر شوهر خود قرار نداده است؟!"(10)
ایشان می افزاید: "ما می بینیم در زمان پیغمبر(ص) و در زمان خلفا، حتی یک مورد پیدا نشد که زنها را امر به خروج، و یا متصدی حکومت و ریاست کرده باشند. حتی در یک مورد که هم عایشه علیه امیر المومنین(علیه السلام) خروج کرد، مورد مذمت ونکوهش قرار گرفت؛ البته نه فقط به جهت جنگ با علی(علیه السلام)، بلکه از اینکه تو زن هستی و وظیفه ات خروج از بیت نبوده است؛ چرا از خانه بیرون آمدی؟!"(11)
علامه طهرانی در آخر نتیجه می گیرد: "تمام مصادری که در آنها شائبه ولایت هست، مثل: نخست وزیری، وزارت، ریاست ادارات، استانداریها، فرمانداریها، بخشداریها و هر پستی که جنبه ولایی دارد، زن نمی تواند متصدی آن بشود."(12)
آیتالله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه با شرح و توضیح سوره احزاب به جانب دیگری از این موضوع می پردازد. آیه 33 سوره احزاب خطاب به زنان پیامبر می فرماید: «و قرن فی بیوتکنّ ولا تبرّجن تبرّج الجاهلیه الاولی»(13) یعنی: در خانه های خود بمانید وهمچون جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید. آیتالله مکارم شیرازی می نویسد: " تبرج به معنی آشکار شدن در برابر مردم است، و از ماده« برج» گرفته شده که در برابر دیدگان همه ظاهر است. بدون شک این یک حکم عام است." ایشان می افزایند: "به هر حال این تعبیر نشان می دهد که جاهلیت دیگری همچون جاهلیت عرب در پیش است که امروز در عصر خود آثار این پیشگویی قرآن در دنیای متمدن مادی را می بینیم."(14)
علامه طهرانی نیز در این زمینه می نویسد: "آیا ممکن است بین این دو مطلب جمع کنیم و بگوییم خداوند می گوید: زنها باید در بیوت مستقر باشند؛ واز طرفی اشکال ندارد که زنها در مجالس مردان حاضر شوند و خود را نشان بدهند، صدا بلند بکنند... این امور برای کسانی که تصدی امور عامه را می کند، ضرورت دارد؛ بهخصوص اینکه امر از اموری باشد که احتیاج به بحث و گفتگو داشته با شد."(15)
با این وصف و عمومیت حکم، سایر زنان مسلمان نیز باید حضور در منزل را به عنوان یک اصل بپذیرند و از حضور بی مورد در عرصه اجتماع خودداری ورزند، خصوصاً زمانی که از آرایش و زیورآلات خود برای تبرج استفاده می نمایند. امیرالمومنین نیز دربخشی از نامه 31 نهج البلاغه این موضوع را یاد آور می شود: "در پرده حجاب نگاهشان دار، تا نامحرمان را ننگرند، زیرا که سخت گیری در پوشش عامل سلامت واستواری آنان است..."(16)
با توجه به آنچه در فوق بدان اشاره شد، می توان نتیجه گرفت:
•از منظر قرآن، سرشت زن و مرد، سرشتی واحد و یکسان است. اسلام نگاه شرنگر دیگرمکاتب بشری را نسبت به جنس زن ندارد و در آیات متعدد با کمال صراحت می فرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر مردان آفریدیم. از سوی دیگر قرآن کریم تصریح دارد که پاداش اخروی و قرب الهی به جنسیت مربوط نیست بلکه رابطه مستقیمی با ایمان و عمل صالح دارد فلذا قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدیس، از یک زن بزرگ و قدیسه یاد می کند. در نتیجه اسلام در نگاهی متعالی به زن، وی را به چشم موجودی متعالی می نگرد که توانایی طی تمام مراتب معنوی، انسانی و علمی را به صورت بالقوه در خود دارد.
•اسلام با نگرشی واقع نگرانه نسبت به جنس زن و مرد، با در نظر گرفتن تفاوتهای ناشی از قانون خلقت، مسئولیت ها و حقوق و وظایفی متمایز از یکدیگر برای آنان قائل است. این تفاوتها راه تناسب بین زنان و مردان را تسهیل کرده و آنان را برای یک زندگی مشترک مهیا می نماید. دو گونگی احساسات مردان وزنان نسبت به هم مؤید همین مطلب است.
•تفاوتهای جسمی و روانی بین دو جنس زن و مرد، زمینه تقسیم وظایف فردی واجتماعی را فراهم می آورد. زنان با عواطف واحساساتی عمیق تر و شدیدتر، مسئولیت نگهداری از فرزندان و ازهمه مهمتر تربیت انسان و انسان سازی را بر عهده دارند. و ظیفه ای که شاید هیچ مردی به شایستگی زنان نتواند از عهده آن برآید. در حقیقت مسئولیت ساخت جامعه به دست زنان توانمند آن صورت می گیرد، چراکه
آنان از طریق تربیت افرادی سالم، صالح و بی عقده عملاً جامعه و اجتماع را سامان می دهند. مقام معظم رهبری در این باره در دیدار جمعی از بانوان استان هرمزگان فرمودند: "اساسی ترین کار زن، کاری است که با خلقت زنانه او، با احساسات و عواطف به ودیعت نهاده الهی در وجود او، همخوان وهماهنگ باشد. رسیدن و پرداختن به عواطف جوشان و پاسخ گفتن به آن محبتی که خدای متعال در وجود زن نهاده است، مهم است."(17)
•اما علت اینکه زنان از حضور در برخی مناصب از جمله مدیریت کلان جامعه(حکومت)، فرماندهی جنگ و قضاوت منع شده اند نیز به دلیل همین عواطف و احساسات ژرف و شدید است که بر قوه تعقل آنان غلبه دارد. دراین رابطه دربخشی ازنامه 31 کتاب نهج البلاغه از قول امیر بیان علی (علیه السلام) خطاب به امام حسن مجتبی (علیه السلام) چنین آمده است: "در امور سیاسی کشور از مشورت با زنان بپرهیز، که رأی آنان زود سست می شود و تصمیم آنان ناپایدار است..."(18) از سوی دیگر، توان جسمی زنان از مردان کمتر بوده که موجب می گردد تا مردان انجام برخی امور را به صورت انحصاری بر عهده گیرند. امیرالمؤمنین در بخشی دیگر از نامه 31 می فرمایند: "کاری که برتر از توانایی زن است به او وامگذار که زن گل بهاری است، نه پهلوانی سختکوش."(19) همچنین درنامه 14 در وصف زنان می فرمایند: "...آنان در نیروی بدنی و روانی واندیشه کم توانند..."(20) با این اوصاف، محرومیت زنان از برخی مشاغل، نه ظلم اجتماع و نه اجحاف اسلام در حق آنان است بلکه به دلیل موقعیت روحی و جسمی جنس زن است، کما اینکه مردان نیز به جهت دارا بودن روحیاتی خشن تر، توانایی انجام اموری را ندارند.
شهید مطهری نیز در کتاب پیرامون جمهوری اسلامی ایران در رابطه با نقش زنان در جمهوری اسلامی با ذکر یک نمونه تاریخی به این مساله می پردازد و آن را چنین بیان می کند: "پیغمبر زنها را در جنگها شرکت می داد ولی آنها کاری که متناسب با زنها بود، انجام می دادند. احیاناً در مواقع شدت، زنها شمشیر بر می داشتند چنانچه در جهاد اسلامی اگر موقع دفاع شود، زن و مرد و کوچک و بزرگ، همه باید شرکت بکنند و شرکت می کنند. ولی رسول خدا حد الامکان زنها را به کارهای متناسب با خودشان مثل پانسمان کردن می گماشت."(21)
•مقام معظم رهبری نیز با نگرشی عمیق تر به این موضوع پرداخته و در دیدار جمعی از نمایندگان زن مجلس ششم فرمودند: "بحث اینکه زنی وزیر بشود یا نشود، یا در مجلس عضو هیئت رئیسه باشد یا نباشد؛ این مسالهای نیست که ما آن را در قضیه زنها تأثیرگذار بدانیم؛ به هیچ وجه این طور نیست. شما ملاحظه بفرمایید، مثلاً در بنگلادش که این خانم سر کار است و قبل از او یک خانم دیگر مسئولیت داشته، مگر در بر طرف کردن مشکلات زنان در کشور بنگلادش چقدر اثر داشته اند؟... یا در هند که خانم ایندیرا گاندی نخست وزیر بود، چقدر ازاین مشکلات کاسته شده بود؟ بنده ایشان را از نزدیک دیده بودم؛ زن خیلی فرزانه، عاقل و مقتدری بود و سالها در مبارزات شرکت داشت؛ اما آیا در رفع مشکلات زنان هند اثر گذاشته بود؟ البته من در زمینه تحقیقی نکرده ام؛ جا دارد شما تحقیق کنید. آن طور که من دورادور نگاه می کنم، می بینم اینها هیچ اثری نداشته اند. بنابراین مسئله اصلی زن، اینها نیست. این که یک زن، معاون وزیر یا استاندار و یا سفیر بشود، مگر چقدر اثر دارد؟ مگر دنیا در خصوص رشد و تمییز یک کشور در برطرف کردن مشکل زن و مرد، به این چیزها نگاه می کند؟ مگر قضاوت دنیا درباره بنگلادش این است که اینها مسائل زنها را حل کردند؟ مگر کشوری مثل امریکا، در طول این 200 سال چند نفر رئیسجمهور زن داشته است؟ خود آنها مدعی همه دنیایند."
ایشان در ادامه می فرمایند: "من می گویم به مساله اصلی نگاه کنید. مساله اصلی، فرهنگ عمومی جامعه است. ما دچار یک مشکل فرهنگی هستیم. چرا همه اش خیال می کنیم که اگر معاون وزیر، یا معاون استاندار یا فرماندار فلان شهرستان دور دست شدیم، ارزش پیدا می کنیم؟ من می خواهم شما این نگرش را در جامعه تصحیح کنید."(22)
•برای ذکر نمونه ای تاریخی از سیره ائمه معصومین می توان به زندگی حضرت زهرا (سلام الله علیها) اشاره کرد. ایشان در سراسر عمر کوتاه اما پر فراز ونشیب خود، گرچه در شوونی از مسائل سیاسی و اجتماعی زمان خود وارد شدند و صحنه سیاسی روز و خصوصاً حمایت امام زمانشان را ترک نکردند اما هیچگاه عهده دار مناصب سیاسی نه در زمان پیامبراکرم(ص) ونه در زمان امیرالمومنین(علیه السلام) نشدند؛ لازم به تأکید است که ایشان نسبت به تمام زنان عالم در تمام زمینه های علمی، معرفتی و معنوی شایسته ترین بوده و هستند.
•درنهایت، در پاسخ به کسانی که حضور زنان در مناصب کلان سیاسی را با استناد به احادیث به دلیل حضور 50 زن در سپاه 313 نفری امام زمان (عج) استنباط می کنند، باید گفت:
1.در استناد به احادیث باید روایات را به قرآن و سنت اهل بیت عرضه کرد؛ اگر با آنها همخوانی داشت، بدان استناد کرد، در غیراین صورت (فضربوها علی الجدار) محلی از اعراب ندارد.
2. در زمان امام عصر(عج) سطح درک و علم و بینش دینی مردم به شکل قابل توجهی رشد می کند، در نتیجه نمی توان شرایط محیطی آن عصر طلایی را با جریان کنونی مقایسه کرد.
3. زنان حاضر در سپاه حضرت حجت(عج) جزء بهترین زنان در دوره خود بوده اند و شایستگی آنان همه جانبه است، در صورتی که انتصاب زنان حاضر درعرصه سیاست، چنین شاخصی را به شکل مشخصی در خود ندارد.
4.زنانی که در زمان ظهور امام عصر(عج) ایشان را یاری می نمایند، در درجه اول به امور مربوط به بانوان پرداخته و در درجه بعد در فعالیت های اجتماعی همچون پرستاری و مداوای مجروحین شرکت دارند. لذا حضور زنان در عرصه سیاسی به طرزی که شائبه قیمومیت بر مردان در آن وجوداشته باشد، به دلیل مخالفت با نص صریح قرآن اساساً غلط و در حکومت مهدوی جایی ندارد.
•شایان ذکراست که مخالفت علما و مراجع با انتخاب وزیران زن-که از مصادیق مسلم قیمومیت و ولایت زنان بر مردان است-، نه به جهت تحجر بلکه بر اساس مستندات قرآنی، سیره اهل بیت و احادیث معتبر است (که در مطالب فوق به برخی از آنها اشاره کردیم). برخی از مراجع معتقدند که حضور زنان در کابینه با ساختار تدوینی آنها سازگاری ندارد و اینگونه کارها در توانایی آنها نمیگنجد. لذا شایسته است رئیسجمهور اصولگرا نیز با تمکین به نظر فقها، در چارچوب اصول معهود خود با رهبری ومردم حرکت نماید.
والسلام
پینوشتها:
1-طباطبایی، محمد حسین، ترجمه:محمد باقر موسوی همدانی، "تفسیر المیزان"، دفتر انتشارات اسلامی، قم 1386، ج4، ص534
قال الصادق(ع):
من اخلاق الانبیاء حبّ النساء.
محبت نسبت به زن از اخلاق انبیاء است.
قال الکاظم(ع):
من حَسُنَ بِرُّه بإخوانه و أهله مُدَّ فی عمره.
هر کس به برادران و خانواده ی خود نیکی کند عمرش دراز شود.
در سفر زندگی و سپری کردن فراز و نشیب های آن تا رسیدن به سر منزل مقصود که همانا قرب الهی و کسب آرامش و اطمینان خاطر است، داشتن یک هم سفر و همسر خوب که آگاهانه و موافق و با بردباری و تدبیر در کنارمان باشد و در این راه طولانی، تنهایمان نگذارد، الزامی است.
نمی توان در جاده ی سبز زندگی، بدون همراه قدم نهاد. چگونه می توان سختی های راه را به تنهایی تحمل کرد و به مقصود رسید؟
یکی از زیباترین ثمرات زندگی مشترک و تشکیل خانواده، با هم بودن و بیرون آمدن از حصار «من» و «ما شدن» است. برای نیل به هدف و رسیدن به نشاط و آرامش و حصول تعالی و تکامل، یکی از راه ها صمیمیت و همکاری و درک و احترام متقابل و پرواز با بال های عشق است.
اگر می خواهیم زندگی پویا و بانشاطی داشته باشیم لازم است که خود ،هم سفری فهیم، دانا، صبور و مهربان باشیم تا طرف مقابلمان شاداب و خرسند، راه زندگی را با آرامش و اطمینان همراه ما طی کند.
پس همان گونه که یک زن در امر ازدواج نیازمند یک آگاهی وسیع و اطلاعاتی ارزشمند و کارساز می باشد تا با مدد از آنها بتواند در عرصه ی زندگی موفق ظاهر شود، یک مرد هم نیاز دارد تا مجموعه ای از آگاهی ها و تدابیر و اسرار زندگی زناشویی را فرا بگیرد تا در سایه ی آن زندگی سرشار از رضایت و آرامش داشته باشد.
هر انسان عاقل و خردمندی می داند که موفقیت یک رابطه، بستگی به رضایت و علاقه مندی هر دو طرف دارد، این بسیار خودخواهانه است که تنها یک نفر راضی و خشنود روزگار بگذراند و شریک او غمگین و افسرده با ایثار و از خود گذشتگی، نظاره گر گذشت زمان باشد! این خوشبختی و پیروزی واقعی نیست.
یک مرد فهیم که دارای سلامت روحی و روانی است، به دوراز تعصب و خودخواهی، خویش را در غم و شادی همسرش شریک می داند و سعادت خانواده را در گروی یاری و همکاری متقابل با همسر خویش می شناسد و زمانی احساس خوش بختی می کند که همسر او نیز از دل و جان لبخند رضایت بر لب داشته باشد.
بدین گونه برای حفظ و بقای یک زندگی موفق، هر دو عنصر اصلی زندگی، یعنی «زن و مرد» باید آگاهانه رفتار کنند. دانش و آگاهی در این زمینه، بسیار وسیع و گسترده است و نیاز به مطالعات و کسب تجارب و تمرین بسیار دارد.
در سلسله مقالات ره توشه های جاده ی خوشبختی(مخصوص خانم ها) ما به نکاتی مهم و برجسته که اهمیتی کلیدی در پیشبرد موفقیت آمیز زندگی دارند و ایفا کننده ی آن زنان هستند، اشاره کردیم؛ در این مبحث هم سعی بر این است تا رموز اصلی خوش بختی و کسب رضایت در زندگی را که مردان نقش عمده ای در اجرای آن دارند، بیان کنیم. به امید آن که با عمل به این نکات، لذت و شیرینی یک حیات مشترک را بچشیم و بتوانیم بندگی خدا را کرده و در جهت رضایش گام برداریم.
ابراز محبت
قال الصادق(ع) :
العبد کلما ازداد للنساء حبا ازداد فی الایمان فضلاً.
هر چه محبت همسر در قلب بنده زیادتر شود، فضیلت ایمانش زیادتر گردد.
اصلی ترین موضوع که اثری حیات بخش و سرشار از پویایی و طراوت به همراه خود دارد، محبت ودلدادگی است.سرسبزی وشادابی کانون خانواده ، بستگی به حضور با نشاط «زن» دارد،اما نشاط یک زن به محبت «مرد» وابسته است.
قال رسول الله(ص)
قول الرجل للمرأة، انی احبک لایذهب من قلبها ابداً.
این سخن مرد به زن که:« دوستت دارم » ،هرگز از دل زن بیرون نرود.
قال الصادق(ع) :
اذا احببت رجلا فأخبره.
هرگاه کسی را دوست داشتی به او بگو.
چه تمثیل زیبایی حضرت علی (ع) در مورد زن فرموده اند که : «زن ریحانه است.» زن همانند گل است و به راستی طراوت یک گل، مرهون مراقبت باغبانی مهربان است، تا در سایه ی مواظبت و انس با آن گل، ازجلوه وزیبایی وعطرورنگش، بهره و لذت برد و روحش از دیدار آن تازه گردد.
«استاد مطهری» لزوم عشق و ابراز محبت نسبت به زن را با تشبیه زیبایی این گونه بیان کرده اند: مرد مانند کوهسار است و زن به منزله ی چشمه و فرزندان گل ها و گیاهان؛ چشمه باید باران کوهسار را دریافت و جذب کند تا بتواند آن را به صورت آب صاف و زلال بیرون دهد و گل ها وسبزه ها را شاداب و خرم کند. پس همانگونه که رکن حیات دشت، باران کوهستانی است، رکن حیات خانوادگی نیز احساسات و عواطف مرد نسبت به زن می باشد که در پرتوی آن هم زن، هم زندگی و هم فرزندان، صفا و جلا و خرمی می گیرد.
به سبب این نیروی عظیم و اثر بخشی فوق العاده ی آن است که در دین مقدس اسلام، از جانب پیامبر و ائمه (ع) سفارش های بسیاری در زمینه ی محبت و اظهار علاقه نسبت به «زن» بیان شده است چنان که رسول گرامی اسلام (ص)اظهار محبت به همسر را نشانه ی ایمان به خدا می دانند و می فرمایند: هر چه ایمان انسان کامل تر باشد، به همسرش بیشتر اظهار محبت می کند.
و حضرت صادق(ع)، مهرورزی به همسر را از اخلاق و صفات پیامبران می دانند و می فرمایند: یکی از اخلاق پیامبران این است که نسبت به همسر خود محبت دارند.
و باز پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) به جنبه ی روانی ابراز علاقه پرداخته و بر مردان لزوم اظهار این محبت را سفارش می کنند.
محبت نباید در دل احتکار و زندانی شود، رمز بقای محبت و مودت در زندگی، اظهار و ابراز هر روز و هر لحظه ی آن است. مردی که به همسر خود محبت می ورزد، آن را به زبان می آورد و با رفتار و کردار خویش، عملاً به همسرش اثبات می کند که دوستش دارد، طبق کلام ائمه(ع) از نشانه های مومن است.امام علی(ع) :
بالاحسان تملک القلوب.
با نیکی کردن دل ها تصرف می شود.
انسان بنده ی احسان است، نیکی کردن آدمی را به بند می کند.
برای اظهار محبت به دنبال بهانه یا موقعیت خاص نگردید. شاید بعضی از مردها احساس کنند برای جلب رضایت همسر و کسب امتیاز از زن، حتماً بایست کارهای بزرگ انجام داد. مثلاً خریدن هدیه ای گران قیمت یا بردن به سفر و یا … و بدین گونه دقت و فکر وانرژی خود را مصروف به این امور می کنند. در صورتی که از دیدگاه یک زن، اثبات محبت و حصول اطمینان از علاقه ی شوهر، به ریزترین و کوچک ترین امور روزمره ی زندگی بستگی دارد. کارهای کوچک که شاید از نظر مرد پیش پا افتاده است، برای زن اهمیتی یکسان با یک هدیه ی نفیس دارد؛ مثلاً هنگامی که مردی به خانه می آید همسرش را بغل کرده و نوازشی کند، اگر زن خسته است به او پیشنهاد کمک دهد، به مناسبت هایی غافلگیرانه برای او گلی بخرد و یا وقتی قرار است دیر به منزل بیاید به زنش اطلاع دهد، پیوسته به او ابراز علاقه کند و از قیافه و اندامش تعریف نماید و احساس خشنودی از داشتن همسری چون او بنماید. گاهی اوقات که او خسته است، ظرف ها را بشوید و کمک در امر خانه داری کند، از سر کار به او زنگ بزند و اظهار دلتنگی کند، خود را برای همسرش تمیز و خوشبو نماید، از غذایی که پخته تعریف و تمجید کند، و خلاصه این که به طرق مختلف اظهار محبت نماید؛ همه ی این امور کوچک برای زن، ارزشی فوق العاده دارد و او به یکایک این ها امتیازی مساوی با یک کار بزرگ می دهد.
قال رسول الله(ص):
لایخدم العیال الا صدیق او شهید او رجل یرید الله به خیر الدنیا و الاخرة.
به زن خود خدمت نکند، مگر صدیق یا شهید یا مردی که خداوند خیر دنیا و آخرت او را بخواهد.
وقتی زنی احساس کند برای همسر خود «مهم» است و شوهر او ارزشی بسیار والا برای او قائل است، آن هنگام است که می تواند با شور و اطمینان به محبت ورزیدن بپردازد.
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: (در پى جنازهاى مىرفت و شنید که مردى مىخندد.) گویى مرگ بر غیر ما نوشته شده، و حق جز بر ما واجب گردید، و گویا این مردگان مسافرانى هستند که به زودى باز مىگردند، در حالى که بدنهایشان را به گورها مىسپاریم، و میراثشان را مىخوریم. گویا ما پس از مرگ آنان جاودانهایم آیا چنین است، که اندرز هر پند دهندهاى از زن و مرد را فراموش مىکنیم و خود را نشانه تیرهاى بلا و آفات قرار دادیم
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: نیش زن شیرین است.
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: غیرت زن، کفر آور، و غیرت مرد نشانه ایمان اوست.
و درود خدا بر او، فرمود: نماز، موجب نزدیکى هر پارسایى به خداست، و حج جهاد هر ناتوان است. هر چیزى زکاتى دارد، و زکات تن، روزه، و جهاد زن، نیکو شوهر دارى است
(اجتماعى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: اندک بودن تعداد زن و فرزند یکى از دو آسایش است.
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: زن و زندگى، همهاش زحمت و دردسر است و زحمت بارتر اینکه چارهاى جز بودن با او نیست .
(اخلاق اجتماعى، خانوادگى) و درود خدا بر او، فرمود: (به برخى از یاران خود فرمود) بیشترین اوقات زندگى را به زن و فرزندت اختصاص مده، زیرا اگر زن و فرزندت از دوستان خدا باشند خدا آنها را تباه نخواهد کرد، و اگر دشمنان خدایند، چرا غم دشمنان خدا را مىخورى
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (اصحاب امام پیرامونش نشسته بودند که زنى زیبا از آنجا گذشت، حاضران دیده به آن زن دوختند. امام فرمود:) همانا دیدگان این مردان به منظره شهوت آمیز دوخته شده و به هیجان آمدهاند، هر گاه کسى از شما با نگاه به زنى به شگفتى آید، با همسرش بیامیزد که او نیز زنى چون زن وى باشد. (مردى از خوارج گفت: خدا این کافر را بکشد چقدر فقه مىداند مردم براى کشتن او برخاستند، امام فرمود) آرام باشید، دشنام را با دشنام باید پاسخ داد یا بخشیدن از گناه.
1 بیان تفاوتهاى زنان و مردان
اى مردم همانا زنان در مقایسه با مردان، در ایمان، و بهرهورى از اموال، و عقل متفاوتند، اما تفاوت ایمان بانوان، بر کنار بودن از نماز و روزه در ایّام «عادت حیض» آنان است، و اما تفاوت عقلشان با مردان بدان جهت که شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است، و علّت تفاوت در بهره ورى از اموال آن که ارث بانوان نصف ارث مردان است.
2 مدّیریت خانوادگى
پس، از زنان بد، بپرهیزید و مراقب نیکانشان باشید، در خواستههاى نیکو، همواره فرمانبردارشان نباشید، تا در انجام منکرات طمع ورزند.
ترجمه خطبه 80 نهج البلاغه (پس از جنگ جمل و فرونشاندن شورش بصره در سال 36 هجرى ماه جمادى الثّانى در مسجد شهر بصره فرمود)
پس از ستایش پروردگار اى مردم عراق همانا شما به زن بار دارى مىمانید که در آخرین روزهاى بار دارى جنین خود را سقط کند، و سرپرستش بمیرد، و زمانى طولانى بى شوهر ماند، و میراث او را خویشاوندان دور غارت کنند. آگاه باشید من با اختیار خود به سوى شما نیامدم بلکه به طرف دیار شما کشانده شدم، به من خبر دادند که مىگویید على دروغ مىگوید خدا شما را بکشد، بر چه کسى دروغ روا داشتهام آیا به خدا دروغ روا داشتم در حالى که من نخستین کسى هستم که به خدا ایمان آوردم، یا بر پیامبرش در حالى که من اول کسى بودم که او را تصدیق کردم نه به خدا هرگز آنچه گفتم واقعیّتى است که شما از دانستن آن دورید، و شایستگى درک آن را ندارید، مادرتان در سوگ شما زارى کند «واى، واى، سر دهد» پیمانه علم را به شما به رایگان بخشیدم، اگر ظرفیّت داشته باشید، و به زودى خبر آن را خواهید فهمید.
ترجمه خطبه 71 نهج البلاغه (در سال 38 هجرى و پس از فریب خوردن کوفیان از مکر و حیله عمرو عاص و معاویه، هشدار گونه فرمود)